انجمن علمی پژوهشی زبان و ادبیات عربی

وابسته به گروه زبان و ادبیات عرب مؤسسه آموزش عالی بنت الهدی

انجمن علمی پژوهشی زبان و ادبیات عربی

وابسته به گروه زبان و ادبیات عرب مؤسسه آموزش عالی بنت الهدی

انجمن علمی پژوهشی زبان و ادبیات عربی
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۷ مطلب با موضوع «مقالات اعضای انجمن» ثبت شده است

۲۵
فروردين


ترجمه و شرح مغنى الأدیب با تجدید نظر و اضافات کلى‏


درباره شرح‏

« ترجمه و شرح مغنى الأدیب با تجدید نظر و اضافات کلى»، اثر غلامعلى صفایى بوشهرى، ترجمه و شرح غیر مزجى کتاب« مغنى الأدیب» اثر ابن هشام مى‏باشد که به فارسى تحت‏اللفظى، برگردان شده است.

شارح، به سفارش تعدادى از اساتید و طلاب، جهت ارائه خدمتى به ایشان، اقدام به شرح و ترجمه کتاب« مغنى الأدیب» کرده است. خود ایشان در مقدمه، به این نکته اشاره دارند که علاوه بر این سفارش، موج شرح‏نویسى بر کتب حوزه به سبک توضیحى و ترجمه‏اى، بدون تدقیق و تحقیق، علت مضاعفى شده است تا این پیشنهاد، پذیرفته شود.

  • ☆انجمن زبان و ادبیات عرب☆ مؤسسه آموزش عالی بنت الهدی
۲۴
آبان


        

   یکی از موضوعاتی که در ادبیات زبان عربی مورد بررسی قرار می­گیرد، تاریخ ادبیات است که به معرّفی دوره­های ادبیات زبان عربی و ذکر شاعران و نویسندگان برجستة هر دوره می­پردازد. در معرّفی شاعران، پس از ذکر زندگی­نامة هر شاعری، آثار و سبک شعری وی نیز مورد بررسی قرار می­گیرد.

   به یاری خداوند تعالی، در هر شماره از گاهنامه سعی می­شود به معرّفی شاعری از شعراء برجسته به خصوص شعراء مسلمان و شیعه پرداخته شود. در این شماره، به معرّفی کعب بن زهیر، به دلیل قصیدة معروفش «بُرده»، انتخاب شده است.

  چون پیامبر اسلام(ص) دعوت خود را آشکار ساخت میان او و قریش آتش خصومت زبانه کشید و شاعران قریش، او و دعوتش را مورد هجوم قرار دادند. جمعی از اصحاب از پیامبر(ص) خواستند؛ که به معارضه(با سلاح شمشیر) برخیزند.

ولی پیامبر(ص) در پاسخ آنان فرمودند:

  «کسانی که، خدا و رسولش را با سلاح­هایشان یاری کردند؛ اینک چه چیز مانع ایشان می­شود که با زبان­هایشان به یاری بر نمی­خیزند؟»

  پیرو فرمایش رسول خدا(ص)، شعراء قریش و شعراء صحابه به مبادلة شعر، باشیوة معروف فخر به انساب و سیادت آباء و اجداد پرداختند. از این صحابه شاعر، می­توان حسان­ بن ثابت و کعب ­بن مالک و عبدالله بن رواحه را نام برد.  

  یکی از شعرایی که در هجو پیامبر(ص) شعر می­سرود و سپس پشیمان شد و به ستایش پیامبر پرداخت،

«کعب بن زهیر» بود.

مختصری از سرگذشت کعب بن زهیر

      
 کعب بن زهیر از شعراء دوره خلفاء راشدین و آغاز انقلاب دینی و سیاسی است. او فرزند «زهیر بن ابی سُلمی» از قبیله «مزینه» است. کعب ابن زهیر بن ابی سلمی در قبیله «غَطَفان» که قبیلة مادرش«کَبشه»

بود به دنیا آمد.

  • ☆انجمن زبان و ادبیات عرب☆ مؤسسه آموزش عالی بنت الهدی
۲۴
آبان

تأثیر حروف بر معنا

                                                                           

    حروف جر در زبان عربی، کاربرد موثّر و نقش گسترده‌ای دارند؛ مترجمی که عربی را به فارسی ترجمه می‌کند باید بامعنای این حروف در زبان عربی آشنا باشد تا بتواند با توجّه به معنای کلی جمله معادل دقیقی برای این حروف بیابد.

   هریک از حروف جر در زبان عربی دارای یک معنای اصلی و چند معنای غیر اصلی هستند و گاه ممکن است این حروف، زائد باشند، از این رو  نباید ترجمه شوند. مترجمان بی‌تجربه به محض برخورد با حروف جر در زبان عربی، معنای مشهور آن‌ها را در ترجمه‌ی خود به کار می‌برند؛ از این رو ترجمه‌شان غیر طبیعی و غیر منطقی جلوه خواهد کرد.

   به مثال‌های زیر توجه کنید:

الف) «طالَعتُ مِن الصَّباحِ إلی المَساءِ»، «از صبح تا شب مطالعه کردم»

ب) «إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَوةِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلىَ ‏ذِکْرِ اللهِ»[1]«هنگامی که ندا برای نماز، در روز جمعه سر داده شد، به سوی ذکر خدا بشتابید»

ج) «هَل مِن ذابٍ یَذُبُّ عَن حَرَمِ رَسواللّهِ0»[2] «آیا دادرسی نیست که به فریاد ما برسد.»

  همانطور که توجّه نمودید؛ در مثال الف «مِن» در معنای اصلی و مشهورش، یعنی به معنای «ابتدای غایت» به کار رفته؛ و در مثال دوّم به معنای «فی» که یکی از معانی غیرمشهورآن است استعمال شده و در مثال ج، حرف «مِن» زائد بوده، از این رو در ترجمه، معنا نشده است.[3]

  • ☆انجمن زبان و ادبیات عرب☆ مؤسسه آموزش عالی بنت الهدی
۲۳
آبان

مروری بر زندگانی سیبویه

   وی عمروبن عثمان بن قنبر، ملقّب به سیبویه و کنیه اش ابو بِشر و ابوالحسن است ولی به ابو بشر مشهورتر است؛[1] وی را امام النّحاة و رئیس البصریین نیز لقب داده­اند.[2]

ولادت و وفات سیبویه

   تاریخ تولّد و قسمتی از زندگانی وی مانند تاریخ برخی از بزرگان علم و ادب در هاله ای از ابهام باقی مانده است.[3]

   زادگاه وی به اجماع مورّخین و اهل ادب در ناحیة بیضاء فارس بوده، که این ناحیه در شمال غربی شیراز به مسافت 42 کیلومتر قرار دارد؛ مرکز این ناحیه «تل بیضاء» نام دارد و به ظنّ قوی، سیبویه در همین قریة مرکزی متولّد شده و نژاد و نسب او ایرانی است.[4] ولی در بصره پرورش یافته است.

  در تاریخ وفات او مانند تاریخ ولادتش شبهه است. امّا بیشترین نظرها بر سال 194 یا 195 قمری اتّفاق دارد.[5]و در شیراز درگذشت.[6]   

وجه تسمیة سیبویه

   نظرات مختلفی در این­باره وجود دارد؛ مانند این که: سیبویه نامیده شد؛ چون از او بوی سیب می­آمد. یا چون وی سیب را دوست داشته و همیشه در دستش سیب بوده است. عدّه­ای گفته­اند؛ چون چهرة سرخ و سفید داشت و از جمال زیبایی بهره­مند بود، سیبویه نامیده شد.

امّا شاید حقیقت این باشد که سیبویه نامی بوده مانند سایر نام­ها؛ که مرکّب از دو قسمت است؛ یکی «سیب» که همان میوه معروف است و دیگری «أویه» که آن را «وَیه» تلفّظ کرده­اند و دلالت بر خُردی و کوچکی و لطافت دارد.[7]

  • ☆انجمن زبان و ادبیات عرب☆ مؤسسه آموزش عالی بنت الهدی
۱۳
آبان

  

عن ابی عبدالله(ع): «تعلّموا العربیّة فإنّها کلامُ اللهِ الّذی یُکَلّمُ بِه خَلقَه.»[1]

امام صادق(ع)فرمودند: «زبان عربی را بیاموزید، زیرا آن، سخن خداست که بوسیلة آن با بندگان خود سخن می­گوید.»

قرآن کریم بر اساس حکمت الهی به زبان عربی نازل گردید، از این­رو؛ یکی از علوم مورد نیاز مفسّر در تفسیر قرآن کریم، علوم ادبیات عربی است.

علم لغت، صرف، نحو، بلاغت از علوم ادبیات عربی شمرده می­شوند لذا باید در تفسیر قرآن کریم بکار گرفته شوند و فهم قرآن، بدون آگاهی از این علوم، میسّر نیست. 

برخی از مفسّران همچون؛ طبرسی، در بکار گیری این علوم در تفسیر خود از دیگران سبقت گرفته و  به همین دلیل،  تفسیرشان عنوان تفسیر ادبی، به خود گرفته است، در این شماره گاهنامه  ضمن معرّفی تفسیر «جوامع الجامع» برای آشنایی بیشتر روش به کار گرفته در این تفسیر، به ذکر نکات ادبی یک آیه نیز، در این تفسیر پرداخته  می­شود.

  • ☆انجمن زبان و ادبیات عرب☆ مؤسسه آموزش عالی بنت الهدی
۳۱
فروردين
 
تولید مثل

در این قسمت حضرت (ع) با بیان تولید مثل و آمیزش جنسی طاووس از روی یکی از خرافات آن زمان که دربارة آمیزش طاووس ساخته شده، پرده برداشته و رفع شبهه می­کنند.

و مِنْ أعْجَبِها خَلقاً الطّاوُوسُ، الّذِی أقامَهُ فِی أحْکمِ تعْدِیلٍ، و نَضَّدَ أَلوانَهُ فِی أَحْسَنِ تَنْضِیدٍ بِجناحٍ أشرَجَ قَصَبَهُ و ذَنبٍ أطَالَ مَسْحَبَهُ. إذَا درج إلى الاْنْثى نشرهُ مِنْ طیِّهِ، وسما بِهِ مُطِلاًّ على رأْسِهِ کأنّهُ قِلْعُ دارِیٍّ عنجهُ نُوتِیُّهُ یخْتالُ بِألْوانِهِ، و یَمِیسُ بِزَیَفَانِهِ یُفْضِی کَإفْضاءِ الدِّیکَةِ، ویَؤُرُّ بِمَلاقِحِهِ أرَّ الْفُحُولِ الْمُغْتلِمةِ لِلضَّرَابِ. أُحِیلُکَ مِنْ ذلِک عَلَى مُعاینةٍ لا کمنْ یُحِیلُ على ضعِیفٍ إسْنادُهُ، ولوْ کان کزعْمِ منْ یزْعُمُ أنّهُ یُلْقِحُ بِدمْعةٍ تسْفحُها مدامِعُهُ، فتقِفُ فِی ضَفَّتَی جُفُونِهِ ، وأَنَّ أُنْثَاهُ تَطْعَمُ ذلِک ثُمّ تَبِیضُ لا مِنْ لِقاحِ فَحْلٍ الْمُنبَجِسِ و، لَمَا کانَ ذَالِک بِأعْجَبَ مِنْ مُطاعَمَةِ الْغُرابِ!

 

تعریف لغات مهم:

   «مِن طَیِّه»؛ «طَیّ» به معنای تاکردن و پیچیدن است.[i]حرف «مِن» در این خطبه، به معنای«بعد»می­باشد؛ آن گاه معنا چنین می­شود: طاووس بعد از پیچیده شدن بال­های دُم، آن­ها را از هم باز می­کند.[ii]

  «دارىّ»؛داریّ را برخى به شهر دارین، شهر قدیمى در کنار قطیف و بحرین ترجمه کرده‏اند، امّا یکى از معانى آن ملّاح است که بادبان کشتى را نگه مى‏دارد.[iii]

  • ☆انجمن زبان و ادبیات عرب☆ مؤسسه آموزش عالی بنت الهدی
۳۰
آذر

1.  لهجه های مختلف

عربها در گذشته بصورت قبیله ای زندگی می کردند و هر قبیله ای لهجه ای مخصوص به خود را داشت  این اختلاف  لهجه ها صورتهای مختلفی داشت که:

الف) گاهی اختلاف در کلمات بوده مثلا ًقبیله ای به گندمالقمحو قبیله ی دیگر به آنالبر می گفتند.

ب) گاهی اختلاف در استعمال یک کلمه وجود داشت مثلا ماده یالوثبرا اهل حجاز به معنایظفراستعمال میکردند و اهل یمن در معنی ضد آن استعمال میکردند،وثببه معنایاقعدمیباشد.

ت) گاهی اختلاف لهجه ها در حرکات است. مثلاً قریش صرف مضارعه را فتحه میدهند و بنی اسد آن را مکسور می خوانند و همچنین اختلافات زیادی بین لهجه های گوناگون در زبان عربی مشاهده می شود که گاهی این اختلافات بین قبائل بسیار شدید است مانند اختلاف بین قبائل عدنانیه در حجاز و قحطانیه در یمن که در مفردات و ترکیبات با هم اختلاف زیادی دارند بطوری که ابو عمروبن علاء گفته است:«لیس حمیر و أقاصی الیمن بلساننا و لا عربیتهم بعربیتنا». یعنی زبان عربی حمیر و زبان نواحی یمن زبان عربی ما نمی باشند و از هم جدایند.

  • ☆انجمن زبان و ادبیات عرب☆ مؤسسه آموزش عالی بنت الهدی