کَعب بن زُهیر و قصیده «بُرده»
یکی از موضوعاتی که در ادبیات زبان عربی مورد بررسی قرار میگیرد، تاریخ ادبیات است که به معرّفی دورههای ادبیات زبان عربی و ذکر شاعران و نویسندگان برجستة هر دوره میپردازد. در معرّفی شاعران، پس از ذکر زندگینامة هر شاعری، آثار و سبک شعری وی نیز مورد بررسی قرار میگیرد.
به یاری خداوند تعالی، در هر شماره از گاهنامه سعی میشود به معرّفی شاعری از شعراء برجسته به خصوص شعراء مسلمان و شیعه پرداخته شود. در این شماره، به معرّفی کعب بن زهیر، به دلیل قصیدة معروفش «بُرده»، انتخاب شده است.
چون پیامبر اسلام(ص) دعوت خود را آشکار ساخت میان او و قریش آتش خصومت زبانه کشید و شاعران قریش، او و دعوتش را مورد هجوم قرار دادند. جمعی از اصحاب از پیامبر(ص) خواستند؛ که به معارضه(با سلاح شمشیر) برخیزند.
ولی پیامبر(ص) در پاسخ آنان فرمودند:
«کسانی که، خدا و رسولش را با سلاحهایشان یاری کردند؛ اینک چه چیز مانع ایشان میشود که با زبانهایشان به یاری بر نمیخیزند؟»
پیرو فرمایش رسول خدا(ص)، شعراء قریش و شعراء صحابه به مبادلة شعر، باشیوة معروف فخر به انساب و سیادت آباء و اجداد پرداختند. از این صحابه شاعر، میتوان حسان بن ثابت و کعب بن مالک و عبدالله بن رواحه را نام برد.
یکی از شعرایی که در هجو پیامبر(ص) شعر میسرود و سپس پشیمان شد و به ستایش پیامبر پرداخت،
«کعب بن زهیر» بود.
مختصری از سرگذشت کعب بن زهیر
بود به دنیا آمد.
وی در خاندانی که همه دارای ذوق شعری بودند پرورش یافت. گویند از نسل ابو سلمی جدّ کعب، یازده تن شاعر بودند. کعب از اوان کودکی به نظم اشعار پرداخت ولی پدر (زهیر) مانع آن میشد که شعرش را آشکار کند. زیرا بیم آن داشت که بیت سخیفی بر زبانش جاری شود و آبروی خاندان را ببرد. از اینرو او را به خواندن شعر وا داشت تا شعرش به نظام آمد.
وقتی پیامبر اسلام(ص) دعوت خود را آشکار کرد، کعب در شعر به شهرت فراوان رسیده بود. چون برادرش بجیر اسلام آورد، کعب بسیار خشمگین شد و او را ملامت کرد و زبان به هجو پیامبر0 و اسلام گشود؛ پیامبر نیز او را مهدور الدم ساخت به همین سبب مسلمانان در پی او بودند. کعب به هر قبیله ای که پناه میبرد هیچکس پناهش نداد. به ناچار به برادرش پناه برد؛ بجیر او را به اسلام فرا خواند. کعب نیز چون دیگر، پناهگاه و یاوری نداشت به اسلام گروید و قصیده اعتذاریه «بانَت سُعاد» را سرود و به مدینه آمد و چون در برابر پیامبر آن قصیده را خواند.
رسول خدا (ص) او را عفو فرموده و امانش داد و «بُرد» خود را بر او افکند. از آن پس این قصیده به قصیدة «بُرده»[i]معروف شد. و این بُرد همچنان در خاندان کعب دست به دست میگشت تا آنگاه که معاویه آن را خرید و از این طریق به دست خلفای اُموی و عبّاسی رسید و در نهایت نصیب پادشاهان عثمانی گردید.
سبک شعری کعب
بهترین و جذّاب ترین اشعار دیوان کعب، همان قصیده «بانَت سُعاد» یا قصیده «بُرده» است. این قصیده حدود 58 بیت دارد که برخی از علماء از جمله ابن درید و خطیب تبریزی و ابن هشام بر آن شرح نوشتهاند و این قصیده بارها در مشرق و اروپا به چاپ رسیده است.
قصیدة «بانَت سُعاد» بر 3 بخش است:
1. مقدمهای در تغزّل(از بیت اوّل تا بیت دوازدهم)
2. وصف ناقه(از بیت سیزدهم تا بیت سی و سوم)
3. اعتذار و مدح پیامبر و مهاجران(از بیت سی و چهارم تا بیت پنجاه و هشتم)
از بخش تغزّل و وصف که بگذریم در بخش مدح، شاهد اعتذار و مدح هستیم. شاعر در اعتذار خود از جهت حسن توسّل و اظهار فروتنی و بیان جزع و زاری خویش به سبک نابغه الذبیانی(از شعرای بزرگ جاهلی) نزدیک است.
در متن، ابیاتی را به وصف شیری که پیامبر0 را، به او تشبیه کرده اختصاص داده، از همه صفات او به هیبت و هدایت بسنده کرده است و در مدح مهاجران از شجاعت و پیشتازی آنها سخن گفته است.
به طور کلی کعب در مدایح خویش به شیوة متقدّمان عمل کرده است؛ این قصیده به دلیل حسن سبک و دقّت تصویر و قوّت الفاظ و حرکت و حیاتی که دارد، دارای رونق و آب و رنگی شده، که برای آن ارزش حقیقی فراوانی حاصل کرده است.
از بررسی قصیده «برده» و دیگر اشعار کعب میتوان دریافت که او شاعری، متعلّق به مکتب اوسی[ii] است. و تحت نظر و توجّه پدرش، زهیر بن ابی سلمی پرورش یافته و چون راوی شعر پدر بوده، از سبک او متأثر شده است.
ابیاتی چند از قصیده «برده»
إنَّ الرَّسُولَ لَیَسفٌ یُستضاءُ بِه مُهَنَّدٌ مِن سُیوفِ الله مَسلولٌ [iii]
فی عُصبَةٌ مِن قُرَیشٍ قَالَ قَائِلُهُم بِبَطنِ مَکَّةَ لمَّا أَسلَمُوا: «زُولُوا!»[iv]
زالُوا، فَمَا زَالَ أَنکاسٌ وَ لا کُشُفٌ عِندَ اللِّقاءِ وَ لا مِیلٌ مِعَازیلٌ[v]
منبع:
برگرفته از: الفاخوری، حنّاء، تاریخ الادب العربی، قم، ذوالقربی، اوّل،1391، ص229-222
[i]. بعد ار کعب بن زهیر، امام شرف الدین محمد بن سعید بن حمّاد الصنهاجی البوصیری الدّلاصی المصری از شاعران بزرگ دوره ممالیک یا اتراک قصیده معروف و ارزشمند «برده» بوصیری را نوشت. پس از وی احمد شوقی از شعرای بزرگ دوره نهضه نیز قصیده «نهج البرده» را نوشت. که دلایل وجه تسمیة آن ها با قصیدة برده کعب بن زهیر متفاوت است.
[iii]. پیامبر0 همانند نوری است که از آن روشنی میگیرند و شمشیری است هندی از شمشیرهای برکشیده خداوند.(منبع: الفاخوری، حناء، تاریخ ادبیات زبان عربی، مترجم: عبدالمحمد آیتی، تهران، انتشارات قدس، هفتم،1386)
[iv]. از میان گروهی از قومش که چون اسلام آوردند گوینده آنها در مکه فرمان داد اکنون هجرت کنید. مهاجرت کردند(منبع: همان)
[v] . و همواره در میدان نبرد، نه ناتوانند و نه ناپایدار و نه از آنها که سلاح میافکنند و بر دشمن پشت میکنند.(منبع: همان)
گردآورنده: سیده کلثوم میرهاشمی نسب، دبیر تربیتی گروه علمی- تربیتی ادبیات عربی